عبدالعزیز الدوری استاد مشهور تاریخ (درگذشته به سال ۲۰۱۰ میلادی) که آثار متعددش خواندنی و آموزنده است، دو کتاب در عصر عباسیان دارد که با عنوانهای العصر العباسی الاول و الدرسات فی العصور العباسیه المتاخره توسط مرکز دراسات الوحده العربیه بازنشر شده است. این کتابها بویژه برای ارائه چشماندازی کلی از تاریخ عباسیان و نیز همچون یک متن درسی بسیار سودمند است. مهمترین امتیاز کتاب الدوری نگاه اجتماعی - اقتصادی در تحلیل وقایع تاریخی است، هر چند او این نگاه را در سراسر کتاب حفظ نکرده و بخش عمده ای از تحولات سیاسی را در محدوده بررسی رقابت نخبگان در راس هرم قدرت تحلیل کرده و نیز بخش عمدهای از وقایع را بخصوص در عصر نخست عباسیان بر پایه مفهوم قومیت و اختلافات قومی، چه در سطح نخبگان و چه در سطح طبقات عامه جامعه، بازخوانی کرده است.
دعوت عباسیان نوعی فراخوان ایرانیان به قدرت بود و امید ایرانیان را برای بازسازی قدرت از دست رفته احیا کرد. عباسیان، با کمک ایرانیان به قدرت رسیدند و با آنان در قدرت شریک شدند، اما این شراکت خیلی زود بدل به دشمنی و ستیز شد چون ایرانیان و عباسیان هر دو به دنبال گستردن نامحدود قدرت خود بودند. در تمام قیامهایی که ایرانیان تا عصر متعصم به راه انداختند، همین عنصر ایرانیگری و انگیزه مخالفت با سلطه عرب عامل محرک اصلی بود که با زمینههایی مانند بازگشت به ادیان قدیم ایران و گاه گرایش ضد اسلامی و نیز انگیزههای مردمگرایانه اقتصادی درآمیخت و به شکل آیینهای اشتراکی و مزدکی ظهور یافت.
به نظر میرسد تکیه بر تحلیل وقایع عصر عباسی اول بر مبنای اختلاف و ستیز ایرانی/عرب گاهی به نادیده گرفتن دیگر جنبههای تاریخی انجامیده باشد. برای نمونه با اینکه نویسنده به تفصیل به شورشهای ایرانیان پرداخته اما از شورشهای علویان به سرعت گذشته و حتی برخی اتفاقات مرتبط به علویان را نیز بر مبنای ایرانگرایی تحلیل کرده است، مثلا ولایت عهدی امام رضا را. الدوری بر آن است که مامون در تصمیم ولایتهدی علی بن موسی(ع) تحت تاثیر و حتی اجبار فضل بن سهل وزیر ایرانی اش قرار داشت که با این کار دو هدف را دنبال میکرد: نخست اینکه مقر خلافت را در خراسان نگه دارد و مامون را از بازگشت به بغداد - که عناصر اصلی سیاسی در آن تحمل ولایتهدی علی بن موسی را نداشتند - باز دارد و دوم اینکه از راه پیوند ایرانیان و علویان که اکنون نزد ایرانیان محبوبیت یافته بودند، پایههای بازگرداندن قدرت به ایران را بنا گذارد. ایده ولایتعهدی از فضل بن سهل بود و نه خود مامون و او وقتی با شورش عباسیان در بغداد مواجه شد و خطر را احساس کرد، خود را از دست فضل بن سهل رها کرد و به بغداد و نزد خاندان عباسی بازگشت.
اختلاف ایرانی - عرب تا عصر معتصم که درگیر بزرگترین شورش ایرانیان (بابک خرمدین) هم بود ادامه یافت و از عصر متوکل به بعد اختلاف خلفا و ترکان جایگزین آن گشت. با آمدن ترکان، عباسیان سالهایی از ضعف مطلق را تجربه کردند. متوکل سعی کرد با نزدیک شدن به مردم و اختلاف انداختن بین گروههای ترک جلوی نفوذ آنان را بگیرد اما در برابر آگاهی قومی و همبستگی ترکان کاری از پیش نبرد. آنچه مانع از میان برداشتن کامل عباسیان توسط ترکان شد شاید فقط اعتقاد به قداست خلافت عباسی نزد عامه مردم بود. بعد از آن خلفا به روشهای مختلف به دنبال محدود کردن ترکان بودند و رویارویی آنان با ترکان به بیشتر تحولات دربار عباسیان در عصر غلبه ترکان شکل داد.
علی رغم تاکید نویسنده بر مسئله قومیت و اختلافات قومیتی و نتایج آن در تحولات راس هرم قدرت، او تاثیر اقتصاد بر تحولات اجتماعی و سیاسی را نیز در جای جای کتاب دنبال کرده است. افزون بر شرح نظام اقتصادی و مالیات در عصر عباسیان، تحلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی و نقش آن در شکلگیری برخی از شورشها از مطالب کتابهای مورد بحث است.
از نظر اجتماعی عربها چند مرحله را گذراندند. ابتدا قبایل عربی با همان ساختار قبیلهای در مناطق عراق ساکن شدند بدون اینکه به کشاورزی بپردازند. کم کم در عراق با بومیان منطقه آمیختند و با کشاورزی آشنا شدند و به سوی زمینداری سوق یافتند. در عصر اموی عمده ترین زمینداران از خاندان اموی و امرا بودند. در مناطق دیگر مانند خراسان هم کم کم برخی از عرب ها زمینهایی را آباد کردند و حتی به برخی از حرفهها مشغول شدند. و این وضعیت در عصر عباسیان گسترش یافت. تجارت در عصر عباسیان با انتقال خلافت به عراق رونق بیشتری یافت و گروه زیادی به تجارت پرداختند و طبقه ای از سرمایه داران بزرگ تشکیل شد که به خرید زمین پرداختند و در نتیجه زمینداران بزرگ شکل گرفتند. با گسترش زمینداری و کشاورزی، استفاده از بردگان بخصوص زنجها فزونی گرفت و محرومیت زنج ها به شورش آنها منجر گشت. قیام زنوج و خشمی که علیه اربابانشان داشتند نشان دهنده شکلگیری شرایط جدید اجتماعی است که در آن طبقات ثروتمند، حرص میورزند و از بردگان بهره میکشند و از تعالیم اسلامی دور میشوند. همین شرایط اجتماعی که در آن آریستوکراسی عربی – ایرانی در برابر گروه بزرگی از طبقه عامه ایرانی و عرب قرار گرفته بود، بخصوص در شهرهایی مانند کوفه که هم اختلاف طبقاتی در آن آشکار بود و هم آمیزهای از افکار و آیینها و گروههای فکری در آن حضور داشت، به برآمدن فرقه اسماعیلیه منجر شد که در نخستین سالهای تکوین، جنبشی اجتماعی و برابری خواهانهای بود که با تشیع (که نویسنده آن را «غلو» میخواند) رنگ مذهبی به خود گرفت.